مرخصی مامان
دیروز برای اولین بار خودم یگانه را به مهد بردم .قبلا که با مامی جونش مهدقرآن میرفت از مامی جون جدا نمیشد و زیاد هم نرفت .گفتم خودم ببرمش شاید بمونه.صبح که از خواب بیدارش کردم خیلی خوش اخلاق بود و لباساشو پوشیدو وسایلشو برداشت و به منم گفت:بیا مهد یه کم پیشم بمون بعد برو.ولی وقتی بردمش یک لحظه هم از پیش من کنار نرفت.یک لحظه هم که حواسش نبود و از کلاس رفتم بیرون زد زیر گریه و منم دلم طاقت نیاورد.برگشتم پیشش .تاساعت 10 بودیم وبا هم برگشتیم.چون مرخصی ساعتی گرفته بودم باید برمی گشتم سرکار.او هم همراهم اومد و تاساعت2:15 بامن بود.خیلی هم بهش خوش گذشته بود.شب هم می گفت مامان هرروز مرخصی بگیر ومنو ببر مهد.
خیلی نگرانشم .نمیدونم قراره آخرش چکار کنه؟؟؟؟آیا روزی میرسه که او بدون مامان و مامی جون بره مهد ؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی