یگانه جونمیگانه جونم، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

یگانه عزیز مامان وبابا

یگانه و هوس تولدبی موقع کردن

یگانه خانم دو شب پیش با عمو یاسر رفته بودن بیرون.از روبرو شیرینی فروشی رد می شدن به عموش گفته که برام کیک تولد بگیر.رفتن بگیرن فروشنده گفته این کیکها کسی سفارش داده .بالاخره به ٤ دونه شمع راضی شده واومده خونه وبرای خودش تولدبی موقع گرفت .لباس پوشد وشمع فوت کردو  کلی خوشحال بود.فردا شبش گفت مامان شمعها رو بیار تولد بگیریم.بهش گفتم مامان تولدت که دیشب گرفتیم.او هم جواب داد حالا میخوام پاتختی تولد بگیرم.من وباباش کلی از دستش خندیدیم .آخه فکر می کرد مثل عروسیه که فرداش پاتختی می گیرن . ...
3 آبان 1391

خریدهای پی در پی یگانه خانم

یکشنبه 12 شهریور عروسی خاله مریمه.همه در تدارک عروسی وخرید هستیم.یگانه خانم هم این روزها فرصت طلب شده وهر مغازه ای که میریم او هم یه چیزی میخره.کاش برای خرید نظر دیگران هم براش مهم بود .خانم خانما خودشون می پسندند و باید براشون تهیه بشه.خوب دیگه دوره فرزند سالاریه.......
7 شهريور 1391

تولد یگانه جون

شنبه 24/4/91 تولد 4 سالگی یگانه جون با حضور مادربزرگ وپدربزرگها و خاله وعموها برگزار شد.یگانه بیش از حدخوشحال بود و جست وخیز میکرد و مرتب سراغ مهمونا رومی گرفت که چرا نمیان؟؟؟؟الهی فداش شم خیلی هم دختر خوبی شده بود.جای عمو یاسر خیلی خیلی خالی بود.اینم چندتاازعکسهای دخترگلم کیک تولد یگانه جون   یگانه خانم در حال فوت کردن شمع یگانه وشایان یگانه درحال بازکردن کادوها وشایان در حال تماشا ...
31 تير 1391

تولد یگانه

امروز تولد دختر گلمه.ولی چون تازه از مسافرت برگشتیم هنوز فکری برنداشتیم.ایشالله در پستهای بعدی خبرای جدیدو عکسهای مسافرتون را میذارم. یگانه جان تولدت مبارک ...
24 تير 1391