یگانه عزیز مامان وبابا

تابستون امسال برای اینکه یگانه خانم حوصلش زیاد سر نره و یه هنری هم یاد بگیره کلاس ژیمناستیک ثبت نامش کردیم که روزای زوج ساعت 10:30 تا 11:30 باید بره .جلسه اول که با آیدا رفته بود وخیلی هم خوشش اومده بود.اومده بود خونه وحرکاتی را که یاد گرفته بود اجرا می کرد وبه شایان(پسرخاله)هم یاد میداد.امیدوارم بتونه این رشته را ادامه بده و یه ژیمناستیک کار حرفه ای بشه.عکسهاشو در پستهای بعدی میذارم.   ...

مهساجون مامان لیانا منو به این بازی وبلاگی دعوت کردن ضمن تشکر از مهسای عزیز که من انتخابش بودم به سوالات جواب میدم     1 -بزرگترین ترس زندگی شما ؟ ترس از آینده دخترم   2. اگر 24 ساعت نامریی می شدی، چی کار می کردی؟ میرفتم اون دنیا ببینم چه خبره   3. اگر غول چراغ جادو، توانایی برآورده کردن یک آرزوی 5 الی 12 حرفی شما راداشته باشد،‌ آن آرزو چیست ؟ سلامتی وخوشبختی یگانه   4. از میان اسب، پلنگ، سگ، گربه و عقاب کدامیک رو دوست داری؟ اسب چون حیوان نجیبی است ولی ابهت عقاب هم زیباست   5. کارتون مورد علاقه دوران کودکی؟ خانواده دکتر ارنست وپلنگ صورتی  ...

شاید ما به سرعت از بچگیمون دور شدیم کوچیک که بودیم چه دلهای بزرگی داشتیم؛   حالا که بزرگیم با چه دلهای کوچیکی   کاش دلامون به بزرگی بچگی بود کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم   کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود کاش قلب ها در چهره بود حالا اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمه و ما به همین سکوت دل خوش کرده ایم   اما یک سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست   سکوتی رو که یک نفر بفهمه بهتر از هزار فریادیست که هیچ کس نفهمه   سکوتی که سرشار از ناگفته هاست   ناگفته هایی که گفتنش یک درد و نگفتنش هزاران درد داره دنیا رو بب...

همسفر زندگیم وجود نازنین تو بهانه زیستن است. تو زیباترین حضور عاشقانه در زندگی من هستی. عاشقانه و بی نهایت دوستت دارم، بیش از آنچه تصور کنی. روزت مبارک ناصرجان تو همیشه برای من ویگانه بهترین بودی وهستی وخواهی بود.اگر در این مدت قصور وکوتاهی از ما دیدی و تو را رنجیده خاطر کردیم به بزرگواری خودت ما راببخش. ...

عمویاسر تولدت مبارک   یاسرجان نگاهت زیباتر از خورشید ، دلت پاک تر از آسمان   و صدایت آرام تر از نسیم بهار  . . .   تولد آسمانیت مبارک     ...

چند شب پیش با یگانه خانم رفتیم پارک.قبلا دوست داشت پارک که میره خیلی خلوت باشه و تنهایی بازی کنه ولی خداراشکر جدیدا تو پارک با بچه ها بازی میکنه.اومد به من گفت مامان یه دوست پیدا کردم.گفتم آفرین باهاش بازی کن.داشتن با هم بازی میکردن که دختره ازش پرسید اسمت چیه؟یگانه گفت اول تو بگو.اونم گفت نازنین.بعد دختره پرسید حالا اسم تو چیه؟او هم گفت:نسیم .من شده بودم این شکلی خلاصه کلی با هم بازی کردن. بعد که رفتیم بهش گفتم چرا به دوستت گفتی اسمت نسیمه؟ درجواب گفت:آخه اسم نسیمو دوست دارم میخوام اسمم نسیم باشه.اسم خواهرم هم میذارم نسترن ...

دیشب تولد عمو یاسر بود یگانه وشایان هم کادوهاشونو برداشته بودن و یک کیک خوشمزه هم که خاله فهیمه پخته بود و رفتیم اونجا.جای بابا ناصرهم خیلی خالی بود آخه بابا ناصر از پنج شنبه 19/2/92 به مدت یک هفته رفته ماموریت بابلسر برای مسابقات فوتسال.بااصرار وپافشاری یگانه خانم فشفشه هم روشن کردیم وحسابی خوش گذشت.عمو یاسر مهربان انشالله صدساله بشی وسال دیگه خانمت هم تو مراسم تولدت باشه ...

چندشب پیش یگانه خانم به دیدار دوست دوران دانشگاه مامان که حدود 6 سال بود که همدیگه رو ندیده بودن رفت.حدود سه ساعتی با هم بودیم وخیلی یاد دوران گذشته کردیم وخوش گذشت.واقعا که چه زود میگذره.کاش هممون قدر لحظات زندگی را بیشتر بدونیم.یگانه خانم هم با دختر دوستم که اسمش سارینا بود دوست شدن وحسابی تو پارک باهم بازی کردن.برای این دوست عزیزم وبقیه دوستای دوران دانشگاهم آرزوی سلامتی دارم.انشاالله در هرکجا که هستن زندگانی بر وفق مرادشون باشه.اینم پندتا از عکسهای یگانه جون وسارینای عزیز: ...

بالاخره اولین دندان یگانه خانم بعد از اینکه مدتها لق بود و یکسری هم درد میکرد دیشب درحال تخمه خوردن افتاد(4سال و 9ماه و17روز).از اونجایی که یگانه خانم با ما مهمونی نیومده بود و با نگین خونه خاله عزت(خاله بابا ناصر) بود دندانش را در دستمال کاغذی گذاشته بود و آورده بود نشونمون بده.بعد هم که اومد خونه اولش شعر آی بچه بی دندون نروسراغ قندون......خوند ودهنشو باز کرد تا باباناصر دندونشو ببینه.   ...